بیوگرافی جین آستن
نام:جین آستن
تاریخ تولد: 16 دسامبر 1775
محل تولد:(استیونتون ریکتوری، همپشایر، انگلستان)
درگذشت: 18 ژوئیه 1
آرامگاه :کلیسای جامع وینچستر، همپشر، انگلستان
دوره: ۱۷۸۷ تا ۱۸۰۹ (۱۸۱۱)
سبک نوشتاری: رمانتیک
جملات برگزیده جین آستن:
– نفست را بگیر تا بتوانی آتشت را فوت کنی.
– اگر فکر آدم به سرعت خوانده شود لطفی ندارد، حتی باعث تأسف است.
– تسلیم شدن بدون اعتقاد، معنیاش تفاهم نیست.
– در هر دلبستگی و علاقهای هم قدردانی وجود دارد و هم خودبینی.
– هر احساسی را باید تابع عقل کرد.
– در هر شخصیتی نوعی گرایش به چیزهای بد وجود دارد، نوعی عیب و نقص مادرزاد، که حتی با بهترین تعلیمات هم از بین نمیرود.
جین آستن کیست؟
جین آستن نویسنده قرن هجدهم و نوزدهم انگلیسی است که آثارش تأثیر گستردهای بر ادبیات غرب گذاشت. او را به دلیل توجه به مسائل زنان و همچنین ظرافت و نکتهبینی در نویسندگی میشناسند.
جین آستن که عمدتاً به خاطر شش رمان اصلیاش، که به تفسیر، نقد و نظر درباره اعیان زمیننشین بریتانیایی در پایان قرن هجدهم میپردازند، شهرت داشت]
آثار جین آستن به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاند و همچنان از محبوبترین آثار ادبیات جهان هستند. آنها منبع الهام بسیاری از فیلمها، سریالها و نمایشنامهها بودهاند.
جین آستن متولد چه سالی است
جین آستن در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتون، همپشر، جنوب شرقی انگلستان، به دنیا آمد.پدرش، جورج آستن، رئیس محله محلی بود و عمدتاً در خانه به او آموزش می داد. جین ۶ برادر و یک خواهر داشت. هفتمین فرزند از هشت فرزند، آستن تمام عمر خود را با پدر و مادرش زندگی کرد، ابتدا در استیونتون و بعداً در باث، ساوتهمپتون و چاوتونو اگرچه ثروتمند نبود، خانوادهاش ارتباط خوبی داشتند و تحصیلات خوبی داشتند. جین و خواهرش کاساندرا اکثراً در خانه تحصیل کردند،
او به همراه خواهرانش برای تحصیل به آکسفورد فرستاده شدند اما بیماری و مشکلات مالی منجر به ادامه تحصیل آنها در منزل شد. جین در حدود سال ۱۷۸۷ شروع به نوشتن کرد.
آغاز فعالیت جین آستن
آستن داستان نویسی را در سنین جوانی آغاز کرد و اولین رمان خود را در اوایل بیست سالگی به پایان رساند. در سن بیست و پنج سالگی، آستن قبلاً سه رمان نوشته بود، اگرچه حس و احساس، اولین رمان آستن که منتشر شد، تا سال 1811 منتشر نشد. همه آثار او به صورت ناشناس منتشر شد و تعداد کمی از اعضای خانواده اش از این موضوع مطلع بودند. نوشته او در اوایل قرن نوزدهم، انتشارات یکی از معدود راههایی بود که زنان طبقه متوسط میتوانستند درآمد کسب کنند، و آستن از درآمد متوسط خود برای تکمیل درآمد خود استفاده میکرد. دو سال بعد، دومین رمان او، غرور و تعصب (1813) منتشر شد و بسیار محبوب شد و به گمنامی آستن پایان داد. رمان بعدی او، منسفیلد پارک (1814)، فروش خوبی نداشت، و آستن آن را در سال 1816 با اما، آخرین رمانی که قبل از مرگ زودرس او منتشر شد، دنبال کرد. آستن در شرایط ناتوانی سلامتی، آخرین رمان خود، ترغیب، را در کمتر از یک سال نوشت.
رمان های جین آستن
با انتشار کتابهای حس و احساس ، غرور و تعصب ، منسفیلد پارک و اما ، او به موفقیتی ناچیز دست یافت، اما از زمانی که کتابها بهطور ناشناس منتشر شدند، شهرت کمی در طول عمر خود داشت. او دو رمان دیگر نوشت – صومعه نورتانگر و ترغیب، که هر دو پس از مرگ در سال منتشر شدند – و رمان دیگری را با نام ساندیتون آغاز کرد، اما قبل از اتمام آن درگذشت. او همچنین سه جلد از نوشته های نوجوانان را به صورت خطی از خود به جای گذاشت، رمان کوتاه رساله ای بانو سوزان، و رمان ناتمام واتسون ها.
آستن در کار خود اغلب از مفروضات و تعصبات طبقه بالای انگلستان انتقاد می کند. او بین شایستگی درونی (خوبی شخص) و شایستگی بیرونی (رتبه و دارایی) تمایز قائل می شود.
رمانهای منتشر شده در دوران حیات:
عقل و احساس با نامهای دیگر حس و حساسیت یا شور و شوریدگی (۱۸۱۱)
غرور و تعصب (۱۸۱۳)
منسفیلد پارک (۱۸۱۴)
اما (۱۸۱۵)
رمانهایی که پس از مرگ نویسنده منتشر شد:
نورثنگر ابی (۱۸۱۸)
ترغیب (۱۸۱۸)
خانم سوزان (۱۸۷۱)
رمانهایی که ناتمام ماند:
واتسون ها (۱۸۷۱)
سندیتون (۱۹۲۵)
نامه های جین آستن
طلاعات اندک زندگینامهای درباره آستن از چند نامهای که اعضای خانوادهاش درباره او نوشتهاند به دست میآید. تنها حدود 160 نامه از 3000 نامه ای که در طول زندگی او نوشته شده است منتشر شده است. دیگران در مجموعه های کتابخانه زنده می مانند یا در اختیار خانواده باقی می مانند. کاساندرا آستن، خواهر بزرگتر جین، بخش عمدهای از نامهها را در سال 1843 سوزاند یا از بین برد. کاساندرا میترسید که این نامهها به دست نسلهای جوان یا خویشاوندان دورتر بیفتند و میخواست مطمئن شود که «خواهرزادههای کوچکتر هیچ کدام را نخوانند.
جین آستین به حد کفایت مطالعه میکرد، هم ادبیات جدی و هم ادبیات عـامهپسند آن دوران را. پدرش در سال ۱۸۰۱ کتابخانهای با پانصد جلدکتاب داشت و جین نوشته بود که او و خانوادهاش رمانخوانهای بسیار بزرگی هستند و از ایـن مـوضوع به خود میبالد. جین با رمانهای قرن هجده یعنی کتابهای نویسندگانی چون «فیلدینگ» و «ریـچاردسون» آشـنایی کامل داشت، آثاری که خویشتنداری و پایبندی اخلاقی در آنها بـسیار کمتر از آثـار نزدیک به دوره «ویکتوریا» بوده است. بااینحال او نـوعی وقـار و آدابدانی و نزاکت را در رمانهای خود برگزید. او رمان «آقای چارلز گرندیسون» ریچاردسون را بارها خوانده بود و از رمـانهای «فـانی برنی» لذت میبرد. وی بعدها عنوان «غـرور و تـعصب» را از عبارتی در کـتاب «سـیسیلیا» یـبرنی گرفته بود، و وقتی «کاملیا» ی برنی در سـال ۱۷۹۶ مـنتشر شد، دوشیزه جین آستین یکی ازمشترکین آن بود. سه رمانی که او در رمان «کـلیسای نورتنگر» آنـها را ستود، «کاملیا» و «سیسیلیا» ی برنیو «بلیندا» ی مـاریا ادوورت بوده است.
درگذشت
جین آستِن در ۱۸ ژوئیهٔ ۱۸۱۷ در ۴۱ سالگی درگذشت و در کلیسای وینچستر به خاک سپرده شد.علیرغم تلاشهای مورخان، هنوز علت مرگ وی مشخص نشدهاست.
۱۰ دانستنی از زندگی جین آستن ، نویسنده انگلیسی معروف
۱_ وقتی در آکسفورد بودند، جین و خواهرش کاساندرا به تیفوس مبتلا شدند. به طوری که جین حتی تا دم مرگ رفت.
۲_ ظاهرا جین آستن نوشتن شعر و داستان کوتاه را از سال ۱۷۸۷ آغاز کرده و در ابتدا آنها را برای خانوادهاش به عنوان سرگرمی میخوانده است.
۳_ عشق اول جین فردی به نام Tom Lefroy بود. جین با عمهی تام که Anne نام داشت دوست بود. وقتی آن در مورد این عشق فهمید، تام را از ازدواج منع کرد، چرا که اگر با چنین آدم ناشناس و بیاصل و نسبی ازدواج میکرد، او را از ارث محروم میکرد. جین در سال ۱۸۰۱ عاشق یک روحانی شد. او برنامه ریخته بود تا با خانوادهی جین ملاقات کرده و سپس از او خواستگاری کند، اما از دنیا رفت.
۴_ جین در ۲۳ سالگی، نسخهی اصلی کتابهای غرور و تعصب، عقل و احساس و نورثنگرابی را تمام کرده بود.
۵_ تمام آثار جین آستن در زمان حیاتش به طور ناشناس منتشرشدند. غرور و تعصب، نوشتهی نویسندهی عقل و احساس، عقل و احساس، نوشتهی یک خانم.
۶_ جین آستن در طول زندگی خود ۶ رمان نوشت.
۷_ نورثنگرابی و ترغیب پس از فوت جین آستین منتشر شدند.
۸_ جین آستن علاوه بر رمان، داستانهای کوتاه، شعر، نمایشنامه، دعا و نامه هم مینوشت.
۹_ جین آستن ۳ جلد داستانهای تخیلی تحت نام Juvenilia دارد.
۱۰_ جین آستن در ۱۸ جولای ۱۸۱۷ در سن ۴۱ سالگی درگذشت. او به بیماریای دردناک مبتلا شده بود که همچنان نیز مشخص نیست چه بوده است. برخی گمان میکنند که بیماری کلیوی، بیماری غدد لنفاوی و حتی عود مجدد تیفوس داشتهاست.